ERMIAERMIA، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره

نازنینم دوست دارم

این روزای ارمیا ....

1392/10/15 12:59
نویسنده : الهام
281 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم این روزا بخاطر تعطیلات آخر ماه صفر مدام تو خونه بودم. جز شب چهل و هشتم که خونه خاله طاهره مطابق هر سال دیگ حلیم بود و همه اونجا بودیم و حسابی به تو پسر نازم خوش گذشت . آخه یه عالمه با بچه ها بازی کردی .....

 

توی این چند روز یه عالمه کار جدید یاد گرفتی و چند تا کلمه جدید عزیزم ....

1- تا بهت میگیم محکم بغلم کن دستاتو حلقه میکنی دور گردن و محکم فشار میدی و یه بوس خشگل میکنی

2- وقتی بهت میگیم بوس بده میدوی و لپتو میزاری رو لبم

3- وقتی میخوای دقت دیگرانو به خودت جلب کنی بوم با را بوم با میکنی مثه پهلوون پنبه تو عمو پورنگ (عین همون بالا و پایین میپری و صدا میدی)

4- تا یه جای بدنت به یه جایی میخوره و درد میگیره سریع میگی بعدم خودت بوسش میکنی و با یه قیافه تو هم میای تا بقیه بوس کنن تا خوب شه و میری تا اون چیزی که باعث دردت شده رو کتک بزنی و از مام کمک میگیری

5- این روزا مدام میری رو مبل کنار اپن و ازونجا میری رو اپن وا میستی یا خونه مامان جون میری رو میز تلفن میشینی ...

6- دگمه پیغامگیر تلفنو مدام میزنی و صدای no message که از اسپیکرش درمیاد تو هم تکرار میکنی

7- مدام در یخچال اطاق خوابو باز میکنی و دل و رودشو میریزی بیرون تا چش ما رو دور میبینی حتما پای یخچال خواهی بود فسقلی

چند تا کلمه هم که میگی ....

1- وقتی داری شرارت میکنی و یکی کنارت میشینه تا مراقبت باشه همش بهش میگی ب (یعنی برو) با دسستم میزنیش عقب و میگی ب

2- وقتی چشت به نون میفته همش میگی نون نون(عاشق خوردن نون هستی)

3- وقتی یه میخوای بری یه جایی یه خوراکی دیدی برداری همش میگی اوجا (یعنی اونجا) و اشاره میکنی تا ببریمت اونیو که میخوای برداری 

4- وقتی دلت شیر میخواد میگی شی (یعنی شیر) و به کیکم میگی کک و از خوردن جفتش لذت میبری

5- وقتی میخوای جی جی بخوری اشاره میکنی و میری دراز میکشیو میگی جی جی

 

راستی حافظتم خیلی قویه عزیزم چون دیروز خاله جون الناز بعد 2 ماه اومد مشهد و تا دیدیشون بلافاصله شناختیش من که نبودم ولی خاله جون و مامان جون اینا تعریف میکنن که اول یه کمی ازش خجالت کشیدی و بعدم همه شیرین کاریاتو انجام دادی واسش و دندوناتو نشونش دادی و .... تو همون دقایق اول . و تا شب که اونجا بودیم یه سره حواست به این بود که خاله به کارات دقت کنن و قربون و صدقت برن و تو همم هی خودتو لوس میکردی واسش.

 شکار لحظه ها....

در حال بلند شدن از سجده و همزمان دیدن تی وی و مراقبت از خودم خنده

اینجوری که سرم به میز نخوره نیشخند

اینم شرارتام تو خونه مامان جون و مراقبت توسط بابا جون که من خیلی شاکی بودم از خود راضی

 

دگی .... مژه

این بالا خیلی حال میده مژه

 

عاشقتم عشق یکی یه دونه من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)