ERMIAERMIA، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

نازنینم دوست دارم

بوی ماه مهر ....

پسر نازنینم .ماه مهر شد و وقت مدرسه رفتن .کیفت را چندین بار چک کردم، مدادها، دفترها، پوشه ها، پاک کن، مدادتراش، خط کش، کتابها،لیوان و جامدادی را در کیفت گذاشتم، همه را برچسب زدم، لباسهایت آماده است، بیشتر از اینکه دلم شور وسایلت را بزند، دلم شور آمادگی روح و روانت را می زند، پنج سال اول زندگیت تموم شده و من و بابا اضطراب داریم که نکنه کم گذاشته باشیم، نکنه در حقت ظلم کرده باشیم، میدونیم کوتاهی کردیم، گاهی کم طاقت شدیم، گاهی فریاد زدیم، گاهی آنقدر کارامون زیاد بوده که واست کم کتاب خوندیم، حالا با سواد می شی و ما در حسرت کتاب خوندن می مونیم، می دونیم کم همبازیت شدیم، چقدر برای ریخت و پاش اسباب بازی ها غر زدیم. و چقدر ...
16 مهر 1396
1