ERMIAERMIA، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

نازنینم دوست دارم

جمله بندی ....

1393/4/3 11:44
نویسنده : الهام
219 بازدید
اشتراک گذاری

اولین جمله یی که تونستی بگی

آده جی جی منه .... خاله جی جی واسه منه

 

دلبر زیبای من ...

این روزا اینقد کلماته جدید و من درآوردی میگی که از قلم میفته نوشتنش . کلماتتو کم کم داری جمله بندی میکنی . البته حداکثر دو یا سه کلمه تو جملت هست عزیز دلم ....بوس

 

راستی اری با لگوهات خیلی بازی میکنی و با خلاقیت زیاد باهاشون ماشین و تفنگ و گاهی هم دوربین میسازی و باهاش شروع میکنی به عکس گرفتن !!!!خنده

 

یه مدته که به ماشین بازی و تفنگ بازی با بابا حمید هم علاقه مند شدی آخه تا حالا تنها وسیله بازی مورد علاقت توپه(توپ) بود و خیلی هم تو این بازی مخصوصا شوت زدن تبحر پیدا کردی گل گل مامان ...خندونک

 

عاشق آسانسور سواری هستی و تا از درب خونه مامان جون اینا وارد میشیم سریع یادآوری میکنی و میگی آسون (یعنی بریم سمت آسانسور) و وقتی با خاله الی تنها سوار آسانسو میشین تمام مسیرو دو تایی شروع میکنین تو آسانسور به رقصیدن و تا میرسین به مقصد و خاله میگه ارمیا کافیه رسیدیم تو هم مثه بچه های خوب آروم می ایستی انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده ....زبان

 

خیلی کلماته جدیدی میگی ولی یکیش که خیلی واسم خنده داره اینه که به  خانوم میگی هائوم ... اینقد قشنگ تلفظش میکنی که دلم میخواد از خنده بمیرم ....قه قهه

 

ضمنا خیلی حواست به مال من و مخصوصا مامان جون هست که کسی برنداره حتی خاله ها ....و حسه مالکیتو با زدن دستت رو سینت و گفتنه مامانی منه نشون میدی !!!!تعجب

 

راستی گل خشگلم چند روزی هست که من و بابا حمیدو مامانی و بابایی صدا میزنی ....

 

صدای خروس و کلاغ و گنجشگ و گاو و ببعی و هاپو و پیشی رو هم در میاری ....

 

شعر تاب تاب عباسی رو هم با فونت زیر خیلی خشگل میخونی عزیز دل من...

تاب تاب دبـــــاسی ...

..... ننداسی

ایه .....

..... مامان و آده  ....

قسمتای نقطه چینو یا آهنگشوجشن میزنی یا ما میخونیم خجالت....

 

پسندها (1)

نظرات (0)