ERMIAERMIA، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره

نازنینم دوست دارم

پیشرفتهای ارمیا ....

1392/12/5 12:50
نویسنده : الهام
174 بازدید
اشتراک گذاری

گل همیشه بهار ما ....

تقریبا 21 روز دیگه 18 ماهه میشی و روز به روز بزرگ و بزرگتر . ولی تا قبل اینکه بچه داشته باشم همیشه فک میکردم یه بچه 1.5 یا 2 ساله خیلی بزرگه و حسابی حرف گوش کنه ولی با سیر تکامل عروسک خودم میبینم نه بابا هر چی بزرگتر میشی شرتر و مغرورتر میشی و هر کاری که دلت میخوادو واسه اینکه تجربه کنی انجام میدی ولی در عین حال نسبت به خیلی از همسن و سالای خودت یا حتی بزرگتر از خودت خیلی مودب و فهمیده ای و حرف گوش کن لبخندولی تو شرارت کسی به پات نمیرسه خنده

این روزا همش درگیر مراسم عزاداری مادر جونم خدا بیامرز بودیم و فرصت نکردم بنویسم که تو چقد پیشرفت کردی مرد کوچولوی من !!!!

- تو این مدت یکی از دندونات داره بیرون میاد که فک کنم دندون نیش باشه عزیزکم (انشالله مبارکت باشه و زودتر دندون درآوردنات تموم شه ) چون با هر دندون یه عالمه اذیت میشی و مریض میشی گل نازم و حسابی بهونه گیر و بی حوصله اونقد که همه تغییراتتو احساس میکنن فرشته خندون من .

 

- این روزا که خونه مادر جون بودیم گاهی اوقات که حوصلت سر میرفت دستاتو میگرفتی پشت کمرت یا میکردی تو جیب شلوارت و تو خونه قدم میزدی (مثه آدمایی که دارن سرکشی میکنن به کار دیگران)و اینقد با این کار خوردنی میشدی که از جلو هر کی رد میشدی حسابی میچلوندتبغل

 

- وقتی میشینی تو ماشین و شیشه ها بخار گرفته یا اینکه یه کاغذ و قلم دستته مثلا چش چش دو ابرو میکشی و با زبون شیرین خودت میگی چ‚ش  چ‚ش (چش چش) -  ا′ب (ابرو)- گ‚د (گردو) - چو (چوب چوب ) این قسمتایی بود که بلد بودی و با من یا خاله جون تکرار میکنی  چش چش دو ابرو / دماغ و دهن یه گردو/ چوب چوب یه گردن / اینم یه گردی تن

 

- خوراکیایی رو که دوست داری میشناسی و به زبون خودت میگی ...

پو ----- پرتغال    سی ----- سیب یا سیب زمینی     م′ ----- موز      

گذا ----- غذا          آب آب ----- آب یا آبمیوه           چیس ----- چیپس

 

- دو روزه که اینقد خاله جون الناز و المیرا بات کار کردن که میگی آ له (خاله ) و اونقد اونا ذوق کرده بودن که نگو ... تو هم هر از گاهی فقط بهشون میگی خاله و اکثر اوقات تو خماری میزاریشون ....قهقهه

 

- وقتی یه چیزی از دیدت محو میشه و دیگه نمیبینیش یا وقتی یکی از خونه میره بیرون یهو دستاتو میاری بالا و میگی د′فت (رفت) با یه قیافه محزون و ناراحت از رفتنشناراحت

 

- وقتی یه چیزی رو گم میکنی و ازت میپرسیم ارمیا فلان چیز کجاست اگه بدونی میدوی سمتش و میگی ایجا(اینجا) اگه حوصله نداشته باشی بری بیاریش نشونش میدی و میگی اوجا (اونجاست) و اگه ندونی کجاست میگی نی (نیست ) البته نیست گفتنت با فیگور دستات خیلی قشنگهمژه

 

- یه کار جالب که خاله جون عادله یادت دادن اینه که تا یه چیزی دستت میاد شکل میکروفون دستت میگیری و مثلا مصاحبه میکنی ....

خاله عادله : سلام                          ارمیا : ل′لام (سلام)

خاله عادله : خوبین ؟                      ارمیا : م‚ سی (مرسی)

و بقیه مصاحبه به زبون خود ارمیا و البته هر بار میخواد جواب بده مثلا میکروفونو میگیره جلو دهن خودش و وقتی خاله عادله میخواد سوال کنه ارمیا میکروفونو میگیره سمت دهن خاله جونش ....ماچ

 

- بخاط علاقه شدیدی که به بچه ها داری حتی تو خیابون هم اگه یه بچه ببینی چون دلت میخواد باش ارتباط برقرار کنی با صدای بلند بهش سلام میکنی تا باش دوس شی و .....زبان

 

- شمردن اعدادتم پیشرفت کرده و تا 6 ارتقا پیدا کرده

د‚ (یک)      دو (دو)      د‚ (سه)         دا (چهار)          پ′ (پنج)              شی (شش)

 

- وقتی یه چیزی شبیه کتاب یا کتاب داستان پیدا میکنی که توش نوشته داری با صدای آروم مثلا تو دلت شروع میکنی به خوندنش و با یه نگاه رذالتی به من نگاه میکنی و لبخند تمسخر آمیز به من که یعنی خودم بلدم بخونم  چشمکزبان   

 

- دیشب خونه پدر جون بودیم و طبق معمول پشتیا رو ریخته بودی وسط و داشتی بازی میکردی ... وقتی آخرین پشتیو انداختی پشتش درب جعبه قرآن بود که از دست شما قایم کرده بودنش و تو تا اونو پیدا کردی برداشتی و بوسیدیش و آوردیش وسط خونه و اونوقت شروع کردی به بازی باهاش .... داشتی آتیش میسوزوندی که واسه مادرجون اینه مهمون اومد و من داشتم وسایل پذیرایی رو آماده میکردم و شما مثه یه پسر خوب و مودب عقب ایستاده بودی و به هیچ چی دست نمیزدی و تا مهمونا اومدن تو با صدای بلند سلام کردی بهشون....خنده

 

- از دیروزم که برنامه عمو پورنگو دیدی که عمو پورنگ میگفتن پسر عمو کیه ؟؟؟؟ همه میگفتن من من من من و شمام که با دقت داشتی نگاه میکردی برگشتی با اون صورت خندونت به من نگاه کردی و گفتی من و شروع کردی به دست زدن ....

واسه همین از دیروز تا میگم عشق مامان کیه ؟؟؟ میگی من

عمر مامان کیه ؟؟؟ میگی من             نفس مامان کیه ؟؟؟ میگی من

جواب همه سوالای منو با یه خنده خشگل میدی عروسک باهوشماز خود راضی

 

- نمیدونم تو پستای قبل گفتم که تا میخوای جلب توجه کنی یا حواس کسیو از کارت پرت کنی شروع میکنی به گریه الکی کردن و شکلتم شبیه آدمیه که داره گریه میکنه ... در حدی که اگه یکی ندونه فک میکنه واقعا داری گریه میکنی وروجک...گریه

 

همه اونچیزایی رو که یادم میومد نوشتم ولی شیرین کاریات و شیرین زبونیات خیلی شیرینتر از اینه که بشه واست نوشت (خیلیاش با فیلم موجوده )

 

وروجک کوچولوی من عاشقتم

 

      

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

منا(مامان کورش)
9 اسفند 92 18:39
ای خدا چقدر شما شیرین زبونی خدا حفظت کن
الهام
پاسخ
مرسی خاله جونی ....
غزل (مامان هستي)
12 اسفند 92 15:15
عزيزم خدا حفظش كنه منم مثل شما فكر مي كردم يكساله كه شدن ديگه از آب و گل در اومدن ولي ديدم تازه شيطنت ها شروع ميشه خدا همه وروجك ها رو حفظ كنه
الهام
پاسخ