ERMIAERMIA، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

نازنینم دوست دارم

ارمیا و آقا گاوه ....

1392/11/24 11:20
نویسنده : الهام
313 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گل و ناز مامان ....

تو پستای قبلی واست نوشتم که از روزی که تو اطاقت بخاری داره و گرمه هیچ ممانعتی واسه رفتنت تو اطاق نیست و شما خودتم همش دلت میخواد اونجا باشی و همونجا بازی کنی . !!!!

دیروز عصرم گیرت روی بازی رو تخت و پشت پنجره و سلام کردن به مردمی بود که از بالا میدیدی و دگی بازی با عکس خودت تو شیشه بود !!!!خنده

 

اینم عکساش به روایت دوربین موبایل ...

 

ارمیا : مامان میخوام یه کاری کنم لبخند

اجازه میدین !!! بازنده

ارمیا : آقا گاوه دستتو بده بیا باهم بریم پشت پنجره ... بیرونو ببینیماز خود راضی

مامان : ارمیا میخوای چیکار کنی ؟؟؟؟مژه

ارمیا : میخوام برم پشت پنجره نیشخند

مامان : آقا گاوه رو نبر باهم نمیتونین مشغول تلفن

ارمیا: آقا گاوه مامانم اجازه نمیدن تو بیای ..از خود راضی همینجا بمون من تنها میرم

آخه واسه تو خطرناکه بیای پشت پنجرهابله

ارمیا: وایییییییییییییییییی !!!!! تعجب آقا گاوه جات خالیه متفکر

ارمیا : مامان میتونم پنجره رو باز کنم ؟؟؟؟

مامان : نه تعجب خطرناکه مشغول تلفن

ارمیا : باشه همینجوری پایینو میبینم ....منتظر

ارمیا در حال سلام کردن به مردم تو خیابون (للام للام )

مامان : بسه دیگه ارمیا بیا پایینخیال باطل

ارمیا : باشه بابا میام میخوابم الانقهر

(بالشتو گذاشتی زیر سرت و پتوتم خودت کشیدی روت و شروع کردی به خر و پف الکی)

البته اینکار واسه سر کار گذاشتن من بود و چند دقیقه بیشتر طول نکشید که پاشدی و با آقا گاوه یه عالمه آتیش سوزوندین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان بردیا (a)
28 بهمن 92 2:48
شیطون دوست داشتنی
الهام
پاسخ
مامان هلنا
28 بهمن 92 10:55
عزیزم چه پسر خوش سر و زبونی داری. فک میکردم فقط دختر من اینقدر بلبل زبونه
الهام
پاسخ