خونه امیر حسین
مامانی جونم دیروز با هم رفتیم خونه امیر حسین (دایی هادی) یه عالمه مهمون داشتن و تو هم مثه همیشه پسر خوب و باادبی بودی . اصلا اذیت نکردی همونطور که خاله جون المیرا بهت سفارش کرده بودن بودی.
عمه جونات و مادرجون خیلی بوسیدن و لیسیدنت چون دلشون واست خیلی تنگ شده بود آقازاده .....
بعد بابا جون حمید اومد دنبالمون و رفتیم خونه مادرجون ولی تواینقد خسته بودی که تو راه خوابیدی . اونجام وقتی بیدارشدی بابا بهت هندونه دادن اینقد هول بودی واسه خوردن که پرید تو گلوت و بابا و عمه جون فاطمه حسابی هول کردن اونقد که عمه جونت قلبش درد گرفت .....
شاهزاده کوچولوی مامان بابت آرومی و فهمیدگیت ازت ممنونم .....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی