ERMIAERMIA، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره

نازنینم دوست دارم

شکلات صبونه ....

1392/9/19 11:19
نویسنده : الهام
325 بازدید
اشتراک گذاری

چند تا عکس بدون شرح از به قول خودت ب ب (به به ) خوردنت .....

واسه اولین بار شکلات صبونه رو برداشتی و یه انگشت بهش زدی و خوردی و یه لبخند زدی و با صدای بلند گفتی ماما ب ب و ادامه دادی به خوردنت ....

اینجوری ..... خنده

فک کنم این یه خوراکیه ... متفکربزا تا مامان نیومده تستش کنم ساکت

وای چقد خوشمزست چرا تا حالا ندیده بودمش ....مژه

به به خوشمزه

اینجوری فایده نداره بزا سر بکشم نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان لي لي
19 آذر 92 15:10
واي شكلات........... خوب ماماني منم بودم ازش نميگذشتممممممممممممم راستي گلم شما از حالا با بسته ي هوشان باهاش كار ميكني؟؟؟ من واسه اوا صد افرين خريدم اما الان أصلاً نميتونم باش كار كنم فقط ميخواد بگيره و پارشون كنه
مامان لي لي
19 آذر 92 15:11
'تو صورت آدمها؛ که یه زمانی صمیمیت و صداقت رو روایت میکرد، روزگاری آینه ای بود به نان چشم! آینه ای که همه اونچه که باید می فهمیدی توش پیدا بود، اما حالا نمیدونم اون آینه زنگار گرفته، یا واقعأ دیگه چیزی برای فهمیدن تو دلها نیست! نمیدونم دیگه چشمها چشم نیستن، یا دلها دل نیستن!
الهام
پاسخ
چه متن زیبایی....
مامان بردیا (عالمه)
19 آذر 92 23:06
عزیزمممممممممممممممم
مامان لي لي
21 آذر 92 4:52
عزيزم من بعد إز گذاشتن پست جديد قبلي رو رمزدار ميكنم و شرمنده آت بابت دادن رمز هاي گذشته ... بابت نگارش ام نظر لطف شماست اما گلم شما پست ثابت وبلاگ من و مطالعه كني متوجه ميشي
مامان لي لي
21 آذر 92 4:54
عزيزم وقتي نئ نئ هاي ما بزرك شن خوبي و بدي رو با هم تجربه ميكنن و من أصلاً دوست ندارم روزي اوايي بهم بگه تو من و درك نميكني تو كه غم نديدي كه بفهمي غم چيه و........ به هرحال نظر شمام محترمه
مامان لي لي
21 آذر 92 4:54
خدايا!سرده اين پايين، ازاون بالا تماشاکن، اگه ميشه فقط گاهی بيا دست منو "ها"کن! خداياسرده اين پايين،ببين دستامو ميلرزه،ديگه حتی همه دنيا به اين دوری نمی ارزه!کسی اينجانمیبينه، که دنيازيرچشماته، يه عمريادمون رفته، زمين دارمکافاته! خدايا!وقته برگشتن، يه کم بامن مداراکن، شنيدم گرمه آغوشت، اگه ميشه منم جاکن؟!