چهار شنبه سوری ...
فرشته زیبا
امسال شب چهارشنبه آخر سال مصادف بود با شب 26 اسفند که شما دقیقا 3 سال و نیمه شدی.
همه مردم اصولا این شبو بخاطر فرهنگ ایرانی بودن و ماندگار بودنش برای نسل آینده مثل شماها جشن میگیرن و آتیش بازی و فشفشه و ترقه و...
مام امسال واسه این مراسم دعوت شدیم باغ دایی هادی . شما امسال کاملا ازین مراسم و بازیاش میفهمی و از دو روز قبل خوشحال بودی و منتظر که بریم باغ دایی.
هممون با داییا و بچه ها به اضافه خونواده خانم دایی فرزانه اونجل بودیم و واقعا شب بیاد موندنی رو گذروندیم...
از صبح 3 شنبه بارون میومد ولی عصرحدودای 5 که راه افتادیم به سمت کاهو بارون تشدید شد و موقع آتیش بازی که دایی هاشم حسابی واسش زحمت کشیده بود بارون خیلی زیاد میومد ولی با همه این حرفا و بارون زیاد همه رفتیم واسه مراسم آتیش بازی .حدود 2 ساعتت تو اون بارون شدید بیرون بودیم و آتیش بازی و رقص و آهنگ و ... به شما و آرسین هم حسابی خوش گذشت...
بعد آتیش بازی اومدیم داخل خونه و خوراکی و بزن و برقص و شام ...
وبعد شام موسیقس زنده با نواختن نی آقا رضا و دف و آواز دایی هادی ....
جای اونایی که نبودن مثه عمو میثم و بابا حمید خیلی خالی بود و واقعا خوش گذشت .دست دایی و زندایی واقع درد نکنه ...