وروجک کوچولو ....
دلبرکم
این روزای سرد زمستون بیشتر خونه خودمون یا مامان جونیم و سرگرمیت فقط بازیای تو خونه و بازی با آرسینه ...
این ایام که با عمل پدرجون صادف بوده اطلاعات پزشکیت بالا رفته و میدونی که پدر جون چه چیزایی رو نباد بخورن و تا میخورن به مامان جون گزارش میدی !!!!
دیروز ازت پرسیدم دوست داری چه پزشکی بشی و شما گفتی دکتر پدرجون...من پرسیدم که چیکار کنی ؟؟؟ گفتی میخوام مثه پدرجون عمل کنم ...پرسیدم چجوری ردیف قفسه سینه رو نشون دادی و گفتی میخوام اینجا رو قاچ کنم تا خوب شی...
اینقد کلمات بزرگتر از خودت استفاده میکنی که واسه همه قابل تعجبه ...
مثل بی معنفت ---- بی معرفت و خیلی چیزای دیگه که الان یادم نیست ...
پریشب رفتیم خونه عمو سعید و با محیا اینقد بازی کردین و بهتون خوش گذشت که فک کنم تا الان هیچوقت اینقد خوشحال نبودی ... اینقد جفتتون تو بازی از ته دل میخندیدین که من حسابی حال کردم و جوون شدم ...
یکی از سرگرمیات این روزا اینه که voice بزاری واسه خاله الی و اونم جوابتو بده و حسابی با هم کانکت باشین تو دنیای مجازی و اینکه واسه عمو میثم عکس بزاری و voice تو تلگرام ....
آلبوم اواخر دی و اوایل بهمن
ارمیا و آرسین عشق لیمو شیرین
26 دی تولد مارال جون ...
2 بهمن و سرزمین عجایب
سرگرمی و بازیهای زمستانی تو خونه
به قول خودش ملوان زبل شده !!!