ERMIAERMIA، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

نازنینم دوست دارم

خونه نشینی و بازنشستگی ....

1394/3/24 18:38
نویسنده : الهام
340 بازدید
اشتراک گذاری

نازدونه مامان و بابا

گل من ... بنده از سال 77 مشغول به کار بودم و بهیچ عنوان راضی به بازنشسگی نبودم ولی از اول فروردین امسال(سال 94) تصمیم گرفتم بخاطر بیشتر با شما بودن کارو ترک کنم و وقت بیشتری رو با شما بگذرونم و خیلی از تصمیمم راضیم و خوشحال .چون از وقتی بیشتر با همیم رفتارات خیلی تغییر کرده و دیگه عصبی نیستی و بد اخلاقی نمیکنی ....

ارمیای من اینقد بزرگ و آقا شدی و اینقد کامل و ولضح حرف میزنی که آدم دلش میخواد درسته قورتت بده ...

همه آدمایی که باهات در ارتیباطن عاشقتن و خیلی دوست دارن و از ادب و نزاکتت حسابی تعریف میکنن .

چند شب پیش همه رفته بودیم حرم و تو راه برگشت داشتیم بستنی میخوردیم که عمو حسین یه تکه از نون بستنیشو داده بود دست آرسین . شما از من پرسیدی مامان چرا آرسین جون بستنی نداره و منم گفتم باباش واسش نخریده ... شما رفتی تو فکر .و بعد چند دقیقه رو به آرسین گفتی الایی جیگرتو بدردم که نوم خالی میخوری(الهی جیگرتو بگردم داری نون خالی میخوری)

گفتن این جمله با ترکیدن همه از خنده همراه بود ...

شیرین زبونیات و  شیرین کاریات خیلی زیاده عشق من  . اینقد بزرگ شدی که تو روز سرت به بازیای خودت گرمه و تو اطاقت یا جلو تلویزیون با اسبابات و دیدن تی وی حسابی سرگرمی و اصلا کاری به من نداری ...

تا یکی میاد خونمون همش ازش میخوای بیاد تو اکاتت و با شما بازی کنه ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)