ERMIAERMIA، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

نازنینم دوست دارم

خداحافظ آب جی جی ....

1393/6/31 11:38
نویسنده : الهام
440 بازدید
اشتراک گذاری

پسر صبورم

متاسفانه وارد یه مرحله سخت از زندگی واسه هر دومون شدیم و اون ترک دادن شما از خوردن می می یا همون آب جی جی به گفته شماست ....

الان دقیقا 2 سال و 5 روزته و از دیروز ظهر یعنی روز 1 شنبه 93/06/30 اقدام به گرفتنت از شیر کردم .

دیروز ظهر که از خونه مامان جون برت داشتم و رفتیم خونمون یه خورده صبر زرد زدم و وقتی خوردی و دیدی تلخه بلافاصله اون می می دیگه رو تست کردی و من گفتم مامان جون آب جی جی تلخ شده و شما بیخیال شدی و حتی شب موقع خوابم اذیت نکردی و خیلی سریع قانع شدی و خودت گفتی تلخه و خواستی آبمیوه بخوری . خداا رو شکر اصلا بیقراری و گریه نکردی چون اگه گریه میکردی من دلم از تو پرتر بود عزیزکم ....

 

ارمیای نازم فراموش نمیکنم هیچ یک از لحظات با تو بودن رو حتی اولین روزهایی که وجودت در وجودم جوانه زد و من ... دلم ...شد مامنی برای وجودت ... برای بالندگی ات ...

فراموش نمیکنم اولین باری که از شیره ی وجودم مکیدی هر چند هنوز کامل به هوش نیومده بودم و چشمانم نمی دید و فقط گوشهایم بود که میشنید ولی مکیدنت را ... آن حس عجیب ، آن حس بی بدیل را از خاطر نمی برم ...

فراموش نمی کنم روزها و شبهای بیقراریت را که هیچ چیز کارساز نبود و فقط با شیرم آرام میگرفتی ...

فراموش نمیکنم لحظات نابی رو که وقت شیر خوردن با هم داشتیم خنده های نمکین و قشنگت را که هنگام شیر خوردن به من میزدی و آن چشمان نافذ که به چشمانم خیره میگشت و دستان کوچکت که همیشه موقع شیر خودن پی چیزی میگشت ... 

و اینک منم و حسرت آن روزهای ناب و بی تکرار ...

خداوندا شکرت ... شکرت که یاریم کردی و این شیر پر بار رو در وجودم نهادی تا فرزندم از آن سیراب شود

یا رازق الطفل الصغیر   شکرت  شکرت که زبان از شکر نعمت های بی کرانت قاصر است

 

راستی نازنینم دیشب مهمونی ولیمه آرسین جون بود که دیشب 20 روزه شده بود و بمناسبت تولدش یه مهمونی خودمونی تو رستوران افق طلایی داشتن که آرسین جون خیلی ناز شده بود و شما یه خورده بیحال بودی آخه بقول بابا حمید شما تو ترک بودی فرشته کوچولوی ما ....

اینم آرسین نازنین خاله تو شب مهمونیش که همش خواب بود

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان گل پسر
31 شهریور 93 14:55
دو سال شیر خوردن، گوارای وجودت ارمیاجونم.. الهام جون با این که شش ماهه ساتیار رو از شیر گرفته م ولی با خوندن این مطلب اشکم دراومد..
الهام
پاسخ
اعصاب منم بدجور به هم ریخته است متاسفانه ....