برگ چهارم از سال 96 ( تیر )
در دو چشم من نشین
ای آنکه از من @ من تری
تا قمر را وا نمایم
کز قمر روشن تری
تیر ماه امسال حسابی پر بار و پر برنامه بود واست و تقریبا هر روز یه برنامه ای داشتی و حسابی حال کردی ...
اوایل تیر امسال مصادف بود با تعطیلات عید فطر و یه تفریح دوروزه به اخلمد با عمه جونا و دختر عمه های نازت و یه عالمه بازی و آب بازی و ....
بعضی وقتا که تو ماشینیم تا چشم بابا رو دور میبینی
یه روز گرم تابستونی و جشنواره آب بازی و رنگ بازی با عمو ورزش
پارکهای عصرونه ارمیا با مامان و عکاسی و بازی
دورهمی مادر و کودک با هدف آب بازی با آبپاش در پارک ملت و یه روز پر از دوست و آب بازی و هیجان و خستگی ....
تفریحات داخل منزل هواره با آب بازی و حمام هر روزه که تنهایی میری حمام و هر روز یه عالمه بازی و در نهایت خودتو میشوری و میای بیرون
بازی ماز و مسیریابی توپ با فوت کردن داخل نی
سلفی گرفت ارمیا از خودش
اولین جلسه کلاس اسکیت 24 تیر شروع شد و با اینکه با اصرار خودت بود واسه ثبت نام ولی چون کلاس خصوصی بود و مربیت خیلی آدم جدی بود تو ذوقت خورد و تو جلسه اول یکم ادا درآوردی ولی از جلسه دوم خوب شدی و همون اشتیاق و هیجانو داشتی
بقول خودت با پوشیدن کلاه ایمنی اسکیت شکل قارچ میشی
بدون شرح ....
محیا و ارمیا تولد علیرضا جون
دو تا عروسک ناز
مرا تا جان بود جانان تو باشی
ز جان خوشتر چه باشد ؟؟
آن تو باشی