دفتر خاطرات تعطیلات عید 95
شیرین عسلم
امسال عید خیلی خوبی داشتیم. واسه اینکه به لطف دایی هادی از روز اول عید با یه برنامه ریزی خوب هر روز خونه بزرگترا بودیم و همو میدیدیم و این دور همیا با بازی و خنده و رقص و خوندن دایی و ... همراه بود . تقریبا روز در میون تا روز 12 فروردین با هم بودیم .
دیروزم که 12 فروردین بود هممون از صبح باغ دایی هادی بودیم حدود 40 نفر بودیم . خاله ها و داییا و همه بچه ها و عروس و دامادها... روز خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت . شب قبلش ما مهمون داشتیم و شما تا 2:30 صبح بیدار بودی و صبح 12 ساعت 9:30 بیدار شدی و تا شب ساعت 11 نخوابیدی ...
ولی اینقد خسته شده بودی که گاهی یه چند لحظه چرت میزدی ولی باز پامیشدی و ادامه میدادی ...
اینم گزیده هایی از این روزا
عاشق خنده های از ته دلتم عروسک کوچولو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی