ERMIAERMIA، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

نازنینم دوست دارم

باغ دایی مسعود

1392/3/16 10:35
نویسنده : الهام
714 بازدید
اشتراک گذاری

عشق من امروز 14 خرداده و تعطیله .من پیش تو ام تو خونه و نرفتم سرکار. راستی فردام تعطیله

دیروز با اینکه باید میرفتم سر کار ولی مرخصی گرفتم و با مامان جون و خاله جونات و دختر خاله های من رفتیم باغ دایی مسعود.خیلی خوش گذشت .

                                                           

تو هم از اونجا بودن و با ابوالفضل و امیر رضا بودن لذت بردی . حسابی باهاشون بازی کردی. اونا میدویدن و تو با رورویک دنبالشون میدویدی. خیلی خوشحال و پر هیجان بودی....

     

روز خوبی بود و هوا خیلی عالی بود دو بار بارون اومد خیلی باحال .  یه بار موقع نهار و یه بار عصر .

هوا خیلی خوب و تمیز شد بعد بارون .!تمام روز رو تراس نشستیم و حرف زدیم و تخمه خوردیم و قلیونیا قلیون کشیدن و شماها هم بازی کردین حسابی.

گاهی اینقد خسته بودی که چشات از خواب باز نمیشد و دوست نداشتی بخوابی آخه از ساعت 7 صب بیدار شده بودی ) میترسیدی از قافله بازی عقب بمونی!!!!

ولی خاله جون المیرا و عادله دوبار به زور خوابوندنت و تو نهایتا یه ربع میخوابیدی و بیدار میشدی تا به شر بازیات ادامه بدی ...

                 

قیافه پف کرده از بی خوابیتو بعد یه ربع خوابیدن ببین .....

                  

بعد از ظهر یه عالمه تاب بازی کردیم من و تو چون تو نمیتونستی الکلنگ و چرخ فلک بازی کنی . مجبور شدم واسه اینکه دپرس نشی که دیگران بازی میکنن توبغلم بنشونمت رو تاب و بازی کنیم تا غر نزنی....

تا شب اونجا بودیم و ساعت 12 برگشتیم .

روز خوبی بود و خیلی خوش گذشت ......بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله الهام
16 خرداد 92 12:14
سلام عزيزم مرسي از لطفت
جالبه هاا شما هم الهام هستي عزيزم با افتخار لينك شديد



ممنونم از لطفتون و خوشحالم از آشناییتون
فسقلیه منم 3 تا خاله داره که مثه شما که عاشق آرتمیس ناز هستید عاشقشن....
سیدمهدی
16 خرداد 92 20:50
سلام میگم اخه این ارمیا بلاء شکلات میتونه بخوره بزور شکلات دادی بخوره



سلام دوست عزیز. اونیکه تو دهنشه شکلات نیست . دعای تو گردنشه که این شکمو ازینم دست بردار نیست ....
راستی وبلاگ ارمیای منو از کجا پیداا کردین؟