زیارت امام رضا 2
عزیز دردونه مامان ....
دیروز اولین روز محرم بود و من و شما با مامان جون و خاله جون عادله و المیرا رفتیم حرم واسه زیارت ....
این دومین باری بود که با خودم میبردمت حرم و خیلی جالبه که وقتی وارد حرم میشی خیلی ذوق میکنی ازون شلوغی و هیاهو وروشن بودن و چراغا ....
وقتی من داشتم زیارت نامه میخوندم خاله جون المیرا شما رو برد که یه گشتی تو حرم بزنین . سمت ضریح رفته بودین و جلو روت یه پرده (فرش) بوده که میخواستی بری ببینی پشت اون پرده چه خبره ؟؟؟
واسه همین خاله جون پرده رو زده بالا تا اونورش پیدا شه وقتی شلوغیه اونطرفه پرده رو دیدی المیرا میگه یه ذوقی زدی با صدا و گفتی هههههههه و خندیدی ...
یکی دو بارم خاله جون عادله بردت واسه گشتن داخل حرم ....
هنگام ورود به حرم ....
ارمیا داره میره با اون خانوم کوچولو دوست بشه ....
متاسفانه پشیمون شد ....
بااین خانوم خشگله دوست شدد که عرب بود و مامانش یه عالمه ازشون عکس گرفت ....
اینجام آقا ارمیا موفق شد یه آقا پسر بداخلاقو از پای مهرا بلند کنه ولی بعدش خودش نشست اونجا....
پسر ناز من میخواد زیارتنامه بخونه ....
لبخند ارمیا به هواداراش که دارن با چش و ابرو بهش اشاره میکنن ...
اینم موقع بیرون رفتن از حرم و خداحافظی با امام رضا....
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ....
باب الجواد...بارش باران... نگفتنی ست،
اذن دخول بر لب یاران، نگفتنی ست...
صدها هزار زائر و عاشق میان صحن،
عرض ادب به شاه خراسان... نگفتنی ست...