ERMIAERMIA، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره

نازنینم دوست دارم

جشن سیسمونی

کوچولوی نازم دندون بالاتم نبش زده و داره درمیاد.دیروز من مهمونی سیسمونی پسر آقا مصطفی دعوت بودم جات خالی بود خوش گذشت ولی تو با مامان جون و خاله جون المیرا رفته بودی خونه مادرجان . مثه اینکه خیلی پسر خوبی بودی و اذیت نکرده بودی . پسر نازم خیلی دوست دارم . راستی دیشب از مبل گرفتی بلند شدی و آروم نشستی کنار مبل . خودتم تعجب کرده بودی از کارت . الهی فدات شم نمیدونی چقد ازدیدن کارات لذت میبرم.گاهی اینقد دوست دارم که دلم میخواد گازت بگیرم . مثه دیشب .  
14 ارديبهشت 1392